سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 21

بسم الله الرزاق

همه آنهایی که قرار بود در این وبلاگ بنویسند تا زین پس وبلاگ نویس خطابشان کنند، تا «ط»ِطریق (مطلب پیشینِ همین توسکا) خورد، هر کدام سر در سوراخی نهادند، سر نهادنی. البته این سوراخها از آن سوراخها نیست که مواقع فرار مورد نیاز است؛ یکی شان با بچه های جنبش عدالتخواه در اردو به سر میبرد و لابد دارد عدالتخواهی میکند؛ آن یکی در حجاز است و مشغول به جای آوردن عمره؛ افرا هم دارد درس میخواند؛ که این آخری را وقتی خودم هم شنیدم کلی خندیدم. چه کسی فکر میکرد افرا هم بتواند طاقت بیاورد سر و کله زدن با ریتزر و کوزر و... را؟ و البته این را هم باید به حساب توانایی های الطریقیون گذاشت که قرار است هر جا وظیفه حکم کند همانجا باشند. بقیه دوستان هم هنوز خبر نشده اند که توسکا کار را کلید زده؛ آخر قرار بود مشخصات همین محفل را به آنها بدهم و الان منتظرند بندگان خدا. آخر میدانید، این هم از همان توانایی هایی است که گفتم؛ توسکا و وبلاگ؟ یاعلی مدد

به هر تقدیر قصد ندارم جور آن دوستان را بکشم و همین که بار خود را، لنگان هم که شده، به تهِ خط برسانم کلاهم را هوا خواهم کرد. بگذریم

راستش از همان اولِ اول، (کمی بعدتر از عالم ذر؛ آنجا نمیدانم چه خبر بوده) قرار بود این وبلاگ گروهی باشد.(و مگر الان نیست؟) یعنی که دوستان بنویسند و بزنند و اگر خوب بود مرحبا بشنوند و اگر بد بود جواب یا جوابهایی بگیرند از سیلی محکمتر؛ این تق و لقی هم از همان تق و لقی های اولِ کار است و دلیلش ارشدخوانی عده ای و مشغله های دیگرِ بچه های دیگر. اما به هر حال روال همان است انشاءالله. اما ظاهراً باید قدری دایره را بازتر گرفت. دوستان دیگری هستند که از این به بعد افتخار دوستیِ ما را خواهند داشت!! آنها را چه کنیم؟ به ذهن روشنمان!! رسید که آنها هم بنویسند و در قالب نظر، آن را بزنند تا منتقل شود به صفحه اصلی؛ یا هم به یک آدرس ایمیل بفرستند و... یا چیزی شبیه اینها؛ نظر بدهید تا ببینیم چه باید کرد. آخر میدانید، استاد دیگری است و ما را اهن وتلپ مان به این کارها وا می دارد. پیری و معرکه گیری و... .

چه حُسنی دارد ارشد شدن نمیدانم، اما اینقدر را می دانم که خودم هم باید ارشد بشوم. یعنی که دیر آمدنهایمان را به حساب هیچ نگذارید الا دنیادوستی. هنوز هم دیگران نیستند تا مطالب جدی را آغاز کنیم. پس اگر آن «دوستانِ بعد از این» که گفتیم، های بکشند از ما هم هوی خواهند شنید و بازی زودتر آغاز میشود. به هر صورت ما که می چرخیم؛ تا چه گویند رفیقان و چه خواهد ساقی.

یک سؤال: عقل بهتر است یا عشق؟ یا علی مدد.

امضا: توسکا


 نوشته شده توسط وبلاگ گروهی:توسکا،افرا،... در شنبه 88/5/10 و ساعت 8:24 عصر | نظرات دیگران()
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 3
مجموع بازدیدها: 47002
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه